گزارش نشست علمی صلح و سلوک معنوی خوشنویسان ایرانی

ساخت وبلاگ
نشست علمي صلح و سلوك معنوي خوشنويسان ايراني

نشست علمی صلح و سلوک معنوی خوشنویسان ایرانی، روز یکشنبه 14 بهمن 1397 شمسی (ساعت 13-15) از سوی مرکز اسناد فرهنگی آسیا در سالنِ اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. سخنران این نشست دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی بود.

سخنران ابتدا به بیان نظریه ابن خلدون درباره خوشنویسی پرداخت. ابن خلدون خوشنویسی را پدیده‌ای شهری می‌داند و کمال آن را در کمال شهرنشینی ارزیابی می‌کند. دیدگاه مذکور از طریق بسامد وقایع مهم تاریخ خوشنویسی اسلامی قابل تبیینِ علمی است؛ زیرا همواره نقاط عطف تاریخ خوشنویسی در شهر‌های بزرگ خصوصاً پایتخت‌ها رخ داده است، مانند: بغداد؛ هرات؛ سمرقند؛ تبریز؛ اسلامبول؛ اصفهان؛ تهران و ... برخی از محققان مانند دکتر زکی محمد حسن در تحقیقات خود نشان داده‌اند که اسلام هر کجا که قابلیتی بود، هنرها را شکوفا کرد؛ ولی اگر قابلیت و استعداد نباشد، اتفاقی نمی‌افتد. مناطقی مانند سودان یا صحرای آفریقا که فاقد استعداد هنری از این جهت بودند و جایی در تاریخ خوشنویسی ندارند؛ اما شهرهای کویری ایران بهشت خوشنویسی هستند. اینکه ابن خلدون بیان می‌کند که نشانه زوال فرهنگی یک ملت، بدخط شدن کتاب‌ها و پراشتباه شدن آن‌هاست، اهمیت فرهنگی خوشنویسی را بیان می‌کند که پیش از او، در آثار ابن ندیم و ابن قتیبه نیز دیده می‌شود. علاوه بر آن، خوشنویسی برای دوام خود، نیازمند سند تعلیم شجره آموزشی است و این امر تنها در سایه صلح و امنیت حاصل می‌شود و این مطلب نیز از طریق بسامد تاریخی تحولات قابل تبیین علمی است. حلقه‌های آموزش خوشنویسی مانند حلقه‌های آموزشی که از میرزا رضای کلهر تا به امروز شکل‌گرفته‌اند، در سایه استقرار و ثبات نسبی جامعه امکان تداوم‌یافته است، اگرچه در مقاطعی یاری شده و یا ضعیف شده باشد. علاوه بر این‌ها مرحوم استاد دکتر سید جعفر شهیدی در تحلیل ورود به اسلام به نقش سازنده هنر در گسترش اسلام اشاره دارد که در تقابل با جهت‌گیری شمشیر پادشاهان بوده است.

سپس دکتر صداقت به بیان برخی از مؤلفه‌های سلوک معنوی خوشنویسان پرداخت که در همه دوره‌های تاریخی خوشنویسی ایرانی از عصر تیموری و صفوی تا قاجاریه صادق است. اول آنکه در رساله‌هایی مانند ت‍ح‍ف‍ه‌ ال‍م‍ح‍ب‍ی‍ن‌ تألیف ی‍ع‍ق‍وب‌ س‍راج‌ ش‍ی‍رازی؛ صراط السطور تألیف سلطانعلی مشهدی؛ آداب‌المشق تألیف بابا شاه اصفهانی؛ گلستان هنر تألیف قاضی احمد منشی قمی و نظایر آن‌ها، خوشنویسی منوط به تربیت هم دست؛ و هم قلب انسان شده است. دوم آنکه بر اساس همینگونه تربیت، دو اصطلاح مهم در خوشنویسی شکل گرفت که یکی شأن و دیگری صفاست. شأن ناظر به ملکه خوشنویسی؛ یعنی دست خوشنویس و صفا ناظر به سلوک معنوی اجتماعی خوشنویس، یعنی قلبِ اوست. عالی‌ترین درجه خوشنویس داشتن شأن و صفاست. افرادی هستند که شأن دارند ولی صفا ندارند. صفای خوشنویس در داد و دهش هنری او در روابط اجتماعی و انسانی او؛ در خیرخواهی او برای دیگران تجلی می‌یابد. افرادی چون میرزا غلامرضا خوشنویس اصفهانی و یا میرزا رضا کلهر و یا سید حسن میرخانی هم شأن داشتند و هم صفا. اینگونه بزرگان هرگز نگران قیمت آثارشان در حراجی‌ها نیستند، بلکه نگران شاگردانشان هستند. این دلسوزی عجیب، صفای ایشان را می‌رساند و این صفا خود از مظاهر صلح است که از فرهنگ تکفیر و تنفر جدا می‌شود.

سپس به مفهومِ ذوق با توجه به نظر جلال‌الدین سیوطی در رساله‌ای که در باب ذوق سلیم نگاشته است و نیز مبحث خوشنویسانِ دروغین که در تذکره خوشنویسان میرزای سنگلاخ خراسانی نگاشته است، اشاره شد و پیرامون رابطه ذوق و فضیلت سخن به میان آمد و مثال‌هایی از نَفَس قُدسی و اخلاقی مَلَکی پاره‌ای از خوشنویسان و کاتبان قرآن، نظیر استاد میر منشی حسین قمی و استاد میرزا محمدعلی خوشنویس اصفهانی بیان شد. بازتاب این موضوع در تذکره‌های خوشنویسان چنان است که می‌توان گفت شناخت ایرانیان از کاتبان قرآن و خوشنویسان برجسته، شناختی اخلاقی است. گویی کمال خوشنویسی در کمال اخلاقی خوشنویس متجلی است. در ادامه ضمن بیان نکاتی درباره آموزش خوشنویسی در عصر قاجاریه، به مبانی اخلاقی انتخاب خط نسخ به‌عنوان پایة آموزش خوشنویسی اشاره شد و درباره مجالس درس خوشنویسان مثال‌هایی ارائه شد.

بحث پایانی نشست گریزی کوتاه به احادیث شریف درباره کتابت و خوشنویسی بود که از منابع مهم و الهام‌بخش در سلوک معنوی خوشنویسان بوده است و حتی می‌توان بر پایة آن بخشی از تاریخِ تحول علمی در جهان اسلام را تبیین کرد. از دید برخی از محققان مانند استاد محمد طاهر الکردی احادیث نبوی(ص) در باب خوشنویسی از معجزات پیامبر اکرم (ص) به شمار می‌روند. به‌تدریج شیوه‌های آموزش در جهان اسلام رشد کرد و صنف وراقان ظاهر شدند که از دوره‌ای پسوند نام ایشان در رجال اسناد احادیث بسیار دیده می‌شود. کم‌کم با ظهور بازارهای وراقان که به صنعت کاغذ، صحافی، جلدسازی و خط می‌پرداختند، بغداد مهد علم و هنر شد. ابن مقله که از بزرگان خوشنویس عصر خود بود، کاتبان را به چند دسته تقسیم کرده است و از زمرة آن‌ها کاتب خطِ را وراق می‌نامند. بسیاری از وراقان دانشمندان عصر خود بودند و اسامی بسیاری از آنان در کتاب الفهرست ابن ندیم موجود است. خود ابن ندیم برخاسته از بازارهای وراقان بود. در قرون سوم و چهارم نیز آثاری مانند کتاب ادب الکاتب ابن قتیبه و ادب الکتاب صولی نگاشته شده است که بخش‌هایی از آن به‌ضرورت صفای نفس کاتب در کنار ارتقای علمی او تأکید شده است. ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که ابن مقله و بنا به روایتی ابن بوّاب ریشه ایرانی داشته‌اند و برخی از استادان یاقوت مستعصمی و بسیاری از شاگردان او ایرانی بوده‌اند.

جلسه با بخش پرسش و پاسخ و دیدگاه‌های حضار گرامی به پایان رسید. 

شیعه شناسی...
ما را در سایت شیعه شناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkamyarsedaghata بازدید : 221 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 14:21